مار از پونه بدش میومد جلوی خونش و اسفالت کرد.
به سیاه پوسته میگن شامپو بدنت چیه! میگه مشکین تاژ
سوسکه می خواد خودکشی کنه میره کنار دمپایی میخوابه
یه عروس میره گل بچینه سر از کلانتری در میاره
به یارو میگن فهمیدی زلزله اومده؟ میگه نه من روم اونور بود!
:: موضوعات مرتبط:
مارشال سرگرمی ,
جوک و چیستان ,
,
:: برچسبها:
خنده و جوک ,
:: بازدید از این مطلب : 2759
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد